عمر در صدر اسلام بعنوان بزرگترین سردار در جنگ ها و کشور گشایی ها نقش تعیین کننده داشت و مورد توجه و تایید فراوان حضرت محمد بود.بطوریکه از طرف حضرت محمد به "فاروق" (جدا کننده حق از باطل) ملقب شد. حضرت محمد داماد عمر بن خطاب بود. حضرت محمد با دختر عمر بن خطاب بنام "حفصه " ازدواج کرد و این ازدواج به اعتبار حضرت محمد در میان مخالفان افزود.
عمربن خطاب و نسبت فامیلی با حضرت محمد و علی |
عمربن خطاب داماد حضرت علی بود.عمر با "ام کلثوم" دختر حضرت علی ازدواج نمود و مهریه وی را 10 هزار دینار قرار داد. (تاریخ یعقوبی)
دانشمندان نسبشناس شيعه كه خود از نسل حضرت على (ع) هستند آشكارا به وجود چنين دخترى اقرار كردهاند. نيز مورخان معتبر از چنين دخترى خبر دادهاند. نكته دوم، اين است كه امام على (ع) چهار دختر داشت كه همه كنيه ام كلثوم داشتند:
پاسخحذف1- ام كلثوم، دختر حضرت فاطمه (س)،. نام او را برخى رقيه كبرى. و برخى زينب صغرى نوشتهاند.
2- ام كلثوم، كه نامش نفيسه، مادرش ام سعيد ثقفى،(4) يا كنيز بود. وى نخست همسر عبدالله اصغر عقيل و سپس همسر كثير پسر عباس بن عبدالمطلب و بعد از آن همسر پسر ديگر عباس شد
3- ام كلثوم صغرى، مادرش كنيز بود و پيش از بلوغ درگذشت.
4- ام كلثوم صغرى، نامش رقيه و مادرش كنيز، يا ام سعيد ثقفى بود. وى همسر مسلم بن عقيل شد و از او دو پسر داشت كه يكى از آنان «عبدالله» در كربلا شهيد شد،. روايات تاريخى از همسر شدن «ام كلثوم دختر حضرت فاطمه (س) با عمر بن خطاب خبر مىدهند. به نظر اينجانب اين قضيه در تاريخ رخ داده و عمر با دختر امام على ازدواج كرده است. در ميان منابع شيعه كتاب معتبر كافى اثر شيخ كلينى (از امام صادق)- تهذيبالاحكام نوشته شيخ طوسى (از امام باقر) (اين دو كتاب از كتب اربعه هستند)، وسايل الشيعه، اثر شيخ حر عاملى و ديگر آثار شيعه چون كتابهاى نسبشناسى و شرح حال، همه از ازدواج ام كلثوم و عمر خبر مى دهند.
منابع معتبر اهل سنت نيز چون صحيح بخارى (ج 5، ص 36 (- سنن دارمى (ج 2، ص 379 (- مستدرك حاكم (ج 3، ص 142 و ج 4، ص 346 ((برخى اين حاكم را شيعه دانستهاند)- سنن بيهقى (ج 7، ص 139 و ج 7، ص 114 و ص 233 و ج 4، ص 33 و 38 و ج 7، ص 436 (- انساب الاشراف (ج 2، ص 411 و 412، تصحيح محمودى) و از اين ازدواج خبر دادهاند. همچنين منابع شيعه و سنى آوردهاند كهامكلثوم دو فرزند به نامهاى زيد و رقيه به دنيا آورد هر چند از هيچ يك از آن دو نسلى باقى نماند. زيد به بزرگسالى رسيد و در نزاعى كه شبانه بين قبيله بنى عدى (قبيله عمر) در گرفت، ميانجىگرى مىكرد كه زخمى شد و چند روز بعد از دنيا رفت.
برخى منابع مرگ زيد و مادرش را در يك روز و در سال 52 هجرى دانستهاند. اما اين كه على (ع) چرا دخترش را به ازدواج عمر درآورد؟ در آن روزگار ازدواج مردى پير با دخترى جوان كارى معمول بود. از طرف ديگر امام على پيشنهاد چنين ازدواجى نكرده بود. عمر بن خطاب براساس روايتى كه مىگفت از پيامبر (ص) شنيده و مضمون آن اين بود كه: «روز قيامت تمام پيوندهاى سببى (ازدواجى) بريده مىشود جز پيوند سببى من» اصرار داشت كه با دختر امام على (ع) از حضرت فاطمه (ع) ازدواج كند. به اين منظور چند بار و به اصرار از امكلثوم خواستگارى كرد و هر بار امام على (ع) به بهانه كوچك بودن امكلثوم خواسته عمر را رد كرد تا ان كه كار به اجبار و تهديد كشيد وعباس عموى امام على (ع) واسطه شد و اين ازدواج صورت گرفت. چنين ازدواج هايى در صدر اسلام سابقه داشت و ازدواج زنان علوى با مردانى كه به گونهاى با اهل بيت دشمن بوده يا دست كم شيعه نبودهاند بسيار است. از جمله ازدواج يكى از دختران حضرت على (ع) (ام الحسن) با عبدالله بن زبير، و ازدواج رمله كبرى، با معاويه پسر مروان حكم و ازدواج سكينه دختر امام حسين (ع) با مصعب بن زبير. از سوى ديگر امام حسن و امام حسين (ع) نيز با دختر طلحه مشهور ازدواج كردهاند. پيامبر (ص) نيز دو دختر خود را به عثمان بن عفان و يكى را به ابوالعاص ابن ربيع شوهر داد. روابط خانوادگى خاندان پيامبر (ص) با ديگران و حتى كسانى كه دشمنى داشتهاند منحصر به ام كلثوم دختر امام على (ع) نيست.
در كتاب كافى درباره تزويج ام كلثوم چهار حديث صحيح وارد شده و ما داورى خود را براساس اين حديثها قرار مىدهيم:
1- حضرت امام جعفر صادق (ع) گفت: وقتى كه عمر بن خطاب به خواستگارى ام كلثوم رفت، حضرت على (ع) به او گفت: ام كلثوم كوچك است. عمر بن خطاب برگشت. عباس بن عبدالمطلب را ديد و گفت: آيا من عيبى دارم؟ عباس گفت: چه عيبى؟ عمر بن خطاب گفت: براى خواستگارى نزد برادرزادهات على رفتم و او جواب رد داد. به خدا سوگند چاه زمزم را پر مىكنم،
پاسخحذفهمه احتراماتتان را نابود مى كنم و دوشاهد اقامه مى كنم كه على دزدى كرده و دستش را مى برم. عباس نزد على (ع) آمد و ملاقات با عمر را به اطلاع آن حضرت رساند واز او درخواست كرد كه امر ازدواج ام كلثوم را به من بسپار و حضرت على (ع) هم چنين كرد و عباس هم ام كلثوم را به همسرى عمر درآورد،
2- زراره از حضرت امام صادق (ع) درباره تزويج ام كلثوم به عمر پرسيد. حضرت امام صادق (ع) فرمود: ناموسى بود كه از ما غصب كردند،
3- از حضرت امام صادق (ع) پرسيدند: اگر شوهر زنى بميرد، بايد در كجا عده وفات نگهدارد، در خانه شوهرش يا هر كجا بخواهد؟ امام فرمود: هر كجا بخواهد. سپس امام فرمود: وقتى كه عمر بن خطاب مرد، حضرت على نزد امكلثوم رفت و او را به خانه خودش آورد،
4- سليمان بن خالد مىگويد: از امام صادق (ع) پرسيدم: زن شوهر مرده در كجا عده وفات نگهدارد؟ امام فرمود: هر كجا كه بخواهد. سپس فرمود: وقتى كه عمر مرد، حضرت على (ع) امكلثوم را به خانه خودش آورد، از اين چهار حديث چند مطلب استفاده مىشود:
1- حضرت على خواستگارى عمر را رد كرد.
2- عمر، حضرت على را تهديد كرد.
- حضرت على در اثر آن تهديد و به خاطر رعايت مصالح تن به اين كار داد ولى راضى نبود.
4- متولى تزويج عباس بن عبدالمطلب بود نه خود حضرت على (ع).
5- ام كلثوم كوچك بود و هنوز در سنى نبود كه شوهر كند. اما بنا بر تحقيق آيتاللهالعظمى مرعشى، ام كلثوم كه با عمر بن خطاب ازدواج كرده است و از او صاحب فرزند شده است. غير از ام كلثوم معروف است كه دختر فاطمه زهرا (س) و خواهر زينب كبرى (س) مىباشد. بلكه ربيبه حضرت على (ع) از اسماء بنت عميس بوده است. چنان كه در نامه مورخه ربيعالاول 1407 با مهر و امضاء آيتالله مرعشى آمده است: «ام كلثوم كه با عمر ازدواج كرد ربيبه على (ع) بود. دختر اسماء بنت عميس از ابوبكر. او كودك بود و با ازدواج اسماء با على (ع) پس از مرگ ابوبكر به خانه على آمد و بزرگ شد و با عمر ازدواج كرد او را همه جا ام كلثوم بنت على (ع) مىگفتند. او با پسرش زيد بن عمر در زمان امام مجتبى فوت كردند. امام (ع) بر او و پسرش يك نماز ميت خواند و همين دليل بر جواز نماز بر دو ميت در يك نماز شد. ام كلثوم دختر فاطمه (س) در كربلا با خواهرش بود و در شب يازدهم تا صبح مواظب اطفال امام حسين (ع) بود كه خود دليل ديگرى بر نفى ازدواج او با عمر است زيرا اگر زن عمر بود و فرزندى داشت در جريان كربلا منعكس مىشد، در اسارت كوفه و شام مطرح مىگشت، اصولًا براى او حرمتى قائل مىشدند. مرحوم سيد ناصر حسين معروف به ناصرالملة نجل صاحب كتاب عبقات الانوار، كتابى دارد در نفى اين تزويج به نام افحام الاعداء و الخصوم فى نفى تزويج سيدتنا ام كلثوم. مرحوم بلاغى صاحب آلاءالرحمن نيز رساله مفصلى دارد در نفى اين تزويج»
من تشکر میکنم از کسی ک نقد بر این نوشته ها مینویسه،همین فرد ناشناس!!!
پاسخحذفدوست دارم،بهترین آرزوها رو دارم برات ای ناشناس.
لطفا ادامه بده،تا کسانی ک دنبال حقیقت هستند راه رو گم نکنند.
خوب بید
پاسخحذف